سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صداوسیما در مقابل فرهنگ ایرانی

جمعه 90/3/6 10:3 صبح| منصور حداد مازوخیسم رسانه ملی نقد انتقاد تلویزیون صدا و سیما فره | نظر

 

این مقاله از سایت رجا نیوز انتخاب شده است و چون ما نیز تا حدودی این اشکالات را به صدا و سیما وارد میدانیم ان را باز نقل کردیم. ما نیز فکر میکنیم صدا و سیما مشکلات واقعی جامعه را نمیبیند و مشکلاتی را که قشر کمی از ایرانیها با ان در گیرند انتخاب کرده و بدتر آن را نشر میدهد. درحقیقت قبح آن اشتباهات را میشکند و به انها عمومیت میبخشد. موفق باشید.

                                                                                                                                                                                                             بند میم

مازوخیسم رسانه‌ای صداوسیما در مقابل فرهنگ ایرانی

منصور حداد

در سال‌های ابتدایی دهه 70، شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی، سریال پدرسالار را به خانه های مردم ایران آورد. این مجموعه یک خانواده ایرانی را به تصویر می کشید که عروس جوان و تازه رسیده فامیل حاضر نیست رسم و رسوم را بپذیرد و داماد را به شکستن هنجارهای فامیل مجاب می کند. از آن سو، پدر خانه نیز با رفتاری متکبرانه و متبخترانه حاضر به پذیرفتن آزادی عمل برای پسر و عروسش نشد و آنها را از مجموعه فامیل مطرود کرد.

آسیب شناسی توسط دلسوزان و کارشناسان خبره در حق یک جامعه و سپس تبدیل شدن به کالاهای رسانه ای تبلیغی یک وظیفه خطیر و اقدام فاخر است. آسیب شناسی خوب یعنی انتقاد از نقاط منفی و برجسته کردن نکات مثبت. در این سریال پربیننده، دلسوزی و دل‌پاکی محمدعلی کشاورز به عنوان پی‌رنگ و پس زمینه رفتارهای آگراندیسمان شده وی مطرح می شد. رفتارهای پدر خانواده رویکردی دیکتاتوری و اقتدارمآبانه است که مشام هر بیننده را انصاف می دهد.

پس از نزدیک به 20 سال آسیب شناسی های مختلف رسانه ملی در تبعیت فرزندان نسبت به پدرهای غیر منطقی باز هم سریالی تولید شده است به نام "ستایش"! عجیب اینکه تاریخ ماجراهای این فیلم مربوط به همان دوره سال های بعد از جنگ و ابتدای دهه 70 است. پدری بازاری و سنتی و لوطی منش این بار با نقش آفرینی داریوش ارجمند، بر خانواده ای پدری می کند که فرزندانش باید از دستورات غیرمنطقی و زورگویانه پدر تبعیت محض و مو به مو کنند. اما این بار پسر خانواده است که یاغی شده است و به دنبال عشق پیش از ازدواج خود رفته است. علاقه شگفت انگیز پدر این خانواده ایرانی به اولاد ذکور، نیز از دیگر آسیب شناسی های احتمالی تهیه کنندگان سریال است. آیا عشق و عطوفت عمیق پدران و مادران ایرانی از بدو تولد تا لحظه مرگ هیچ تصویر دیگر و مولفه چشمگیری برای رسانه ملی و تهیه کنندگانش ندارد که بخواهند به آن بپردازند. نمونه‌اش جمله معروف "دخترها بابایی هستند" گویای عشق وی‍ژه پدران ایرانی نسبت به دختران‌شان است که در فرهنگ های دیگر کمتر دیده می شود.

اما سوال اینجاست، چند درصد از خانواده های ایرانی از چنین اختلال‌هایی رنج می برند. اما سوال جدی تر آن است که این موضوع مربوط به 20 سال پیش می شد و رسانه ملی پیش تر به آن پرداخته بود. البته از این دست سریال ها، انواع و اقسامش، مانند "آسمان همیشه ابری نیست" هر سال هم تحویل مخاطب می‌شود.

این نوع انتقادورزی اغراق آمیز از هویت ایرانی سنتی بیشتر شبیه نوعی هتاکی و فحاشی به خود محسوب می شود. ظاهرا یکی از اختلالات روان شناختی انسان ها، لذت بردن از رنج دادن به خود است. آیا این اختلال را می توان توسعه داد و از مازوخیسم های اجتماعی و جمعی صحبت کرد، کار اساتید فن جامعه شناسی و روان شناسی است. آیا این اختلال را می توان به رسانه ای که صفت ملی را یدک می کشد و خود را سخنگوی ملت می داند، نسبت داد؟ اینجا نیز اساتید فرهنگ و رسانه باید ارزیابی کنند.

از این دست خودکم بینی ها و بدسلیقگی ها رویه عام و شایع رسانه ملی شده است. امسال شب سوم خرداد، شب جشن سرور ملت ایران در فتح خرمشهر، فیلم سینمایی دوئل پخش شد. فیلمی که در آن حمیت و شجاعت و درایت رزمندگان و مردم ایران را در دفاع از منافع و اسناد با اهمیت ایران به زیبایی به تصویر می کشد. اما سازنده فیلم معتقد است که علی‌رغم رشادت ها و جان‌فشانی‌ها مسئولین بالادستی یک گاوصندوق طلای مسروقه را به جای منافع واقعی ملت ایران به آنها قالب کرده اند. فیلم میلیاردی ساخته سینمای وزارت ارشاد دولت خاتمی، بدون تردید، یک فیلم تردیدافکن در حقیقت مواضع انقلاب اسلامی در قبال جنگ بوده و هست. البته کسی نباید وجود منکر برخی اشتباه‌ها و خطاها در فضای دفاع مقدس شود. چیزی که طبیعی یک مجموعه انسانی است. اما برجسته کردن کل دفاع مقدس در حفظ شهر خرمشهر به عنوان یک دروغی که از مسئولین بالادستی به مدافعان مظلوم شهر حقنه شد، در شب فتح خرمشهر از همان مازوخیسم و خودآزاری مذکور است.

قطعاً شب میلاد حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها و روز زن و روز مادر، اکثریت مطلق خانواده های ایرانی مشغول خوشحالی و دور هم نشینی و تقدیر از مادران خود هستند. اما برنامه شبکه پربیننده سه می خواهد ناراحتی و غم‌گساری به حق بخش کوچکی از جامعه ایرانی را به آن تعداد پیامک شماره یک افزون کند. انسان متدین هیچ گاه از مردن عزیز دیگران خوشحال نمی شود. البته ایرانیان نیز بعد از فوت بستگان نزدیک، اولین کاری که می کنند به کسانی که مجلس شادی در پیش دارند، تماس برقرار می کنند و خواستار به تعویق نیانداختن برنامه آنها می شوند.

این عقل رسانه ای معوج از سوی کدام نهاد باید نظارت و اصلاح شود؟

rajanews.com